نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

امروز بار دومیه که دارم مینویسم...

دلم درد گرفته، از کی؟ امروز داشتم تو سایت میگشتم که بازم مثل گذشته ها چشمم به مطالبی افتاد که واقعا هوش از سرم پرید... نمیدونم این آدمای روی زمین با چی ارضاء میشن؟ هیچی نمیتونه جلوی هوس های بی دلیل شون و بگیره... نه با قرآن آروم میشن نه با هوس های شون...

دلم گرفته چون هیچی نمیفهمم... چون هیچی توی این دنیا نشون دهنده صداقت و پاکی نیست... دنبال یه سبد پاکی و عاطفه میگردم اما نست که نیست... بغضم پشت جنجره گلوم نشسته و میخواد رها بشه... همین الان درخت زنگ زد... صداش خیلی شاد بود... اما من نمیدونم چرا دارم میلرزم... میدونم علتش دیدن و خوندن اون مطالبه...

از دنیا و آدماش خسته شدم... کاش زودتر همه بدی ها تموم بشه... کاش دیگه هیچ وقت گناه نباشه





:: بازدید از این مطلب : 789
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست