من صبورم اما...
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

من صبورم اما . . .

به خدا دست خودم نيست اگر مي رنجم يا اگر شادي زيباي تو را به غم غربت چشمان خودم مي بندم .

من صبورم اما . .

چقدر با همه ي عاشقيم محزونم ! و به ياد همه ي خاطره هاي گل سرخ مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم .

من صبورم اما . . .

بي دليل از قفس کهنه شب مي ترسم بي دليل از همه تيرگي تلخ غروب و چراغي که تو را ، از شب متروک دلم دور کند ،مي ترسم.





:: بازدید از این مطلب : 563
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 20 آذر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست