نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

سلامی سرشار از عشق برای مهربانترین و زیباترینمتصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

سه روز میشه که از بودن در کنار تو و خانواده ت لذت میبرم... تو این سه روز با اینکه دلم خیلی گرفته بود اما از اینکه می دیدم دارم با خانواده ای پیوند میبندم که درست مثل خودمون ساده و مهربونن غرق خوشی بودم...

عزیزم... مادرت خیلی مهربونه و نمیتونم میزان علاقه مو بهش با زبون بگم... نگاهاش و تمام دلسوزیهاش مثل مادر خودمه... دلم میخواد براش یه دختر خوب باشم و همیشه توی قلبش جا داشته باشم... همه اعضای خانواده ت مثل خودت هستن... سادهُ مهربون و دوست داشتنیُ مخصوصا مهدی جون که واقعا دوستش دارم.

امروز خیلی خسته م... میدونم بخاطر این چند روزه... اما هرکاری میکنم سرحال بیام نمیشه... شب هم انقدر خوابای بد دیدم که اصلا راحت نبودم... چشمام خودبخود بسته میشن و فکر کنم بازم ضعیف شدم... خداکنه تا بعدازظهر که می بینمت سرحال بشم... کاش زودتر آنلاین بشی و کمی باهم گپ بزنیم... هنوز هیچی نشده دلم برات تنگ شده...

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com





:: بازدید از این مطلب : 811
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 1 خرداد 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست