و اینگونه آغاز کردیم
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

     

سلام

اصلا باورم نمیشه... دیروز همه چی تموم شد، من و درخت به نام هم شدیم... واقعا همین الان هم که تصور میکنم باورم نمیشه من و اون قراره از این به بعد باهم باشیم... باورم نمیشه بعد این دوسال، بعد اون همه اتفاقات، یک دفعه همه چی اینطوری تموم بشه... رد کردن اون همه پیشنهادا، بعد از اینکه من و منجی به تفاهم رسیدیم همه چی یه دفعه از طرف من بهم خورد، قضیه اون پسر مومن که عموم ضمانتش و کرد و هیچ چی کم نداشت و بیخودی رد کردم، و بعد قضیه اون همکارم که بخاطرش یه ضربه روحی بزرگ خوردم، همه چی تموم شد تا من فقط مال درخت بشم....

حتی تا همین الان هم دلم نمیخواد به کسی بگم... دیشب خواب بدی دیدم... اما وقتی بهم زنگ زد و گفت که نگران نباشم، خیالم راحت شد... خدایا به نام تو شروع میکنم آغاز یک محبت زیبا رو...!

      





:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 7 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست