نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

 

مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت
در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت
آرايشگر گفت:من باور نميكنم خدا وجود داشته با شد
مشتري پرسيد چرا؟ آرايشگر گفت : كافيست به خيابان بروی و ببيني

مگر ميشود با وجود خداي مهربان اينهمه مريضي
و درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتري چيزي نگفت و از مغازه بيرون رفت
به محض اينكه از آرايشگاه بيرون آمد
مردي را در خيابان ديد با موهاي ژوليده و كثيف
با سرعت به آرايشگاه برگشت و به ارايشگر گفت
مي داني به نظر من آرايشگر ها وجود ندارند
مرد با تعجب گفت :چرا اين حرف را ميزني؟
من اينجاهستم و همين الان موهاي تو را مرتب كردم
مشتري با اعتراض گفت
پس چرا كساني مثل آن مرد بيرون از آريشگاه وجود دارند
"آرايشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نميكنند

مشتري گفت دقيقا همين است
خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نميكنند
!
براي همين است كه اينهمه درد و رنج در دنيا وجود دارد
 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com


:: بازدید از این مطلب : 963
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 13 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

گــــــل نازم 

تو با مــــــن مهربون باش

واسه چشمام، پل رنگین کــــــــــــــمون باش

اسیر باد و بارونم شب و روز، گل این باغ بی نام و نشون باش

من عاشــــــــــــــــــــــــــــــــــقی.... دلخونم

شکسته..... محـــــــزونم

پنـــــــــاه این دل بی آشیون باش

دلم تنگه تــــــــــــــــو با من مهربون باش

گــــــل نازم

بگو بارون بباره، که چشماتو به یاد من میاره

تماشای تو زیر عطر بارون، چه با من میکنه امشب دوباره



:: بازدید از این مطلب : 760
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 13 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

دلم هوای بارون و کرده



:: بازدید از این مطلب : 916
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 12 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

 

 

alijon.blogsky

چقدر سخته وقتی دلت بگیره و کسی نباشه حرفاتو بفهمه

چقدر سخته وقتی اشکات بریزه پایین و علتشو بگی و بازم کسی همدردت نشه

چقدر سخته دلتنگی شدیدی داشته باشی و اونیکه دلتنگشی رو نتونی ببینی

چقدر سخته آغوششو کم داشته باشی و اون دور باشه ازت

چقدر سخته تو دلت یه عالمه غصه خونه کنه و هیچکس دلداریت نده

چقدر سخته تنهایی رو در آغوش بکشی و هیچکس درکت نکنه

چقدر سخته کمبود نگاهش و داشته باشی و اون ازت دوری کنه

چقدر سخته بخوای فریاد بزنی اما نتونی

چقدر سخته بخوای گریه کنی اما بازم نتونی

چقدر سخته بخوای انقدر راه بری و بدوی که خسته خسته بشی اما بازم نتونی

چقدر سخته عزیز... چقدر سخته.........................................

 



:: بازدید از این مطلب : 851
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 12 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

دیشب وقتی توی سخی کنار درخت نشسته بودم، یه حس غریبی بهم دست داده بود... دلم میخواست با خدا راز و نیاز کنم... و فقط و فقط اشک بریزم... راستش دیروز روز جمعه خونه درخت دعوت بودیم، هیچ دلشوره ای نداشتم... وقتی با ماشینش ما و عمو و دایی رو برد خونه شون، بازم دلشوره ای نداشتم... راستش وقتی وارد حیاط خونه شون شدم حس کردم سال هاست اون خونه رو میشناسم... اتاق خونه شون یعنی همون پذیرایی که ما توش نشستیم تقریبا بزرگ بود و با اتاقای کوچیک و ساده خونه ما خیلی فرق داشت... پرده های طلایی رنگ با یه دیزاین قشنگ خونه شونو قشنگ تر کرده بود، تابلویی که واسه بابا خریده بودم تو یه گوشه از اتاق پذیرایی که سنگ کاری شده بود گذاشته بودن... و یه چندتا تابلوی قشنگ هم دیوارها رو تزئین کرده بود... خلاصه خونه شون خیلی قشنگ تر از خونه ما بود... ناهار هم قابلی خوشمزه ای پخته بودن... و پذیرایی خوبی هم کردن...

 بعد از ناهار آقایون رفتن تو حیاط و روی تخت نشستن، و ما خانوم ها یعنی مادر درخت، خواهرش، خاله ش و مادربزرگش و مادرم و خواهرام و زن عموم تو اتاق پذیرایی نشستیم و آلبوم عکس نگاه کردیم... عکسای کوچیکی درخت خیلی جالب بود... هم خشگل بود هم بانمک... بعد از تماشای آلبوم ها هم زهرا جونم یه هدیه آورد که خیلی قشنگ بود.. از طرف بابا بود و خودش... بابا یه دستبند طلا خریده بود و زهرا هم یه پارچه پنجابی... که خیلی قشنگ بودن... بعدش هم چون ما مهمون داشتیم، زود خداحافظی کردیم و برگشتیم البته با ماشین درخت... مهمون که رفت ما هم دسته جمعی رفتیم سخی... شب بود که رسیدیم... هواش خیلی خوب بود... من و درخت بعد از خوردن همبرگرامون روی دیوار نشستیم اون شروع کرد صبحت کردن... دلم خیلی گرفته بود... فقط میخواستم گریه کنم و دردودل... نمیدونم چرا از خودم بدم می اومد... مهسا گفته بود که هرکس نامزد بشه گناهاش پاک میشه... ولی من حس میکردم تو این مدت خیلی از خدا و عبادتش غافل شدم... خیلی خیلی ازش دور شدم...

 

درخت فقط میخندید اما نمیدونست درون من چی میگذره... یه حس بدی پیدا کرده بودم... از خودم بیزار بودم چون فکر میکردم خدا خیلی ازم ناراضیه...تو این مدت حتی وقت نکرده بودم یه دو سوره قرآن بخونم... یعنی منو میبخشید...؟ وقتی خونه رسیدیم درخت رفت  اما من خیلی دلم گرفته بود... تو حیاط نشستم و گریه کردم... یه حالی بودم که تا هنوزم از تنم نرفته... خیلی غصه تو دلم تلنبار شده بود... امروز هم با اینکه دفتر اومدم اما حال و حوصله ای ندارم... کاش میتونستم برم یه زیارت... بشینم و فقط گریه کنم... انقدر گریه کنم تا این حس لعنتی از وجودم بره بیرون... خدایا میشه منو ببخشی...؟



:: بازدید از این مطلب : 864
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 12 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 890
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 12 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 تقدیم به مریم قشنگم

۱۱ تیر، سالروز شکفتن یه گل خوشبوست به نام مریم... عطر این گل همیشه تو خونه مون احساس میشه مخصوصا وقتی که لبخند روی این گل باشه، انگار ماه با همه ستاره هاش داره به آدمای این خونه لبخند میزنه... قشنگم با همه احساساتم تولدتو تبریک میگم... این جشن و با درخت یکجا واسه ت گرفتیم... البته اون بیشتر زحمت کشید... اینو بدون درخت تو رو خیلی دوست داره... یعنی همه تون و خیلی دوست داره... یه هدیه ناقابل هم باهم گرفتیم که امیدوارم خوشت بیاد... ببخشی که ناقابله... گلم بازم میگم تولدت مبارک...!

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com تولد تولد تولـــــدت مبــــارک گل من

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

مریم قشنگم نمیدونم شادی مو از بابت این روز چطوری بیان کنم... میدونم قابل چشمای قشنگ تو نداره اما باور کن خیلی خیلی دوستت دارم... آرزو میکنم همیشه روی بالون خوشبختی ها پرواز کنی:

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

این کارت پستال و سفارش دادم درست کنن... و بعدش چاپ میکنم و بهت میدم... امیدوارم عزیزم خوشت بیاد:

و اینم یه کیک تولد قشنگ بخاطر اسم قشنگت، بدو بدو شمع ها رو فوت کن

اینم ۱۸ تا شمع به نام ۱۸ ساله شدنت: فوتش کن دیگه:

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  ببین حتی ستاره های آسمون هم بخاطرت شادی میکنن:  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com



:: بازدید از این مطلب : 1038
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

 

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com سلام... سلام... سلام

امروز یه خبر خوش برای همه تون دارم... فردا روز تولد قشنگ ترین خواهر دنیاست... الهی فداش بشم... مریم جونم روز جمعه تولدشه... ۱۸ ساله میشه... واسه همین امروز میخوام یه جشن کوچولو توی همین وبلاگ واسه ش بگیرم تا لبای خشگلش مثل همیشه بخنده... اول با یه شعر قشنگ شروع میکنم:

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک

میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا

و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز

از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم

به خاطر و جودت به افتخار بودن

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن

همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com واسه تولد تو باید دنیا رو اورد

ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com اینا یه یادگاری توی خاطره هاته

ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com تولدت عزیزم پراز ستاره بارون

پر از باد کنک و شوق ،پر از اینه و شمعدون

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com الهی که همیشه واسه تبریک امروز

بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون

اینم یه آتیش بازی بخاطر گل روی مریم جووووووووووووووونم:

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com



:: بازدید از این مطلب : 1038
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 10 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم

همان یک لحظه اول

که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان

جهان را با همه زیبایی و زشتی

بروی یکدگر ویرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم

که در همسایه صد ها گرسنه چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم

بر لب پیمانه می کردم

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم

که می دیدم یکی عریان و. لرزان ،دیگری پوشیده از صد جامه رنگین

زمین و آسمان را

واژگون مستانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم

بعرش کبریایی با همه صبر خدایی

تا که می دیدم عزیز نابجایی ،ناز ناروا بر دیده خوار ی می فروشد

گردش این چرخ را

وارونه بی صبرانه می کردم

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم

که می دیدم مشوش عارف و عامی ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش

بجز اندیشه عشقو وفا

معدوم هر فکری در این دنیای پر افسانه می کردم

عجب صبری خدا دارد !

چرا من جای او باشم ؟

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب و تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد

وگرنه من به جای او چو بودم

یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم

عجب صبری خدا دارد!!!

                                 عجب صبری خدا دارد!!!

                                                                     عجب صبری خدا دارد!!!



:: بازدید از این مطلب : 718
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

 

 

 دوستت دارم
 

عقربه هاي ساعت رو به مشرق يخ بسته اند. چشمانم سکوت کرده اند.

 فقط نيمي از بلور مهتاب در آسمان پيداست و

 نيمي ديگرش را ابرها به اسارت برده‌اند.

 دلم هواي تپيدن با ستارگان را دارد و چشمانم هواي باريدن با ابرها.

 در چشمان سبز تو خيره ميشوم و مرغان بازيگوش نگاهت را

به لبخندي شادمانه پرواز ميدهم و خود عاشقانه بر ساحل چشمانت مي نشينم.

تو پلک بر هم مي‌زني و هر بار فصلي از خاطره هاي سبز من مرور مي‌شود.

 زمان مي‌وزد و در مسير ثانيه‌ها خاطرات من تبخير مي شوند.

 دشتي از حرف و باغي از کلمه ها دارم، اي دوست!

هر چه بنويسم و بگويم کم است فقط ميتوانم قلبم را بشکافم

و قطره خوني را به عنوان «دوستت دارم» تقديمت کنم.

http://i4.tinypic.com/62ig1h4.gifhttp://i9.tinypic.com/542kah5.gifhttp://i4.tinypic.com/62ig1h4.gif



:: بازدید از این مطلب : 893
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

همه می دونندکه:

 

آدم نمی تونه همه رو از خودش راضی کنه

                 آدم نمی تونه همه کارها رو باهم انجام بده

                                      آدم نمی تونه همه چیزرم به خوبی انجام بده

 

پس:

 

آدم باید بدونه واقعاکیه ِو همون باشه

        آدم باید تصمیم بگیره مهم ترین چیز چیه و همون رو انجام بده

                       آدم باید یاد بگیره با دیگران رقابت نکنه چون که هیچ کس توی

                        میدون مبارزه نیست که بخواد مثل اون باشه

اون وقت: 

آدم یاد گرفته که بی همتا بودن خودش رو قبول کنه

     آدم یاد گرفته که مهم ترین ها رو تعیین کنه و  تصمیم بکیره

                        آدم یاد گرفته که با نقاط قوت و ضعفش زندگی   کنه 

                                                         آدم باید جرات باور این رو داشته باشه که:

                               یک آدم بی نظیر و فوق العادهاست.

                  

 

توی تمام تاریخ حادثه ای است که فقط یک بار اتفاق می افته

                     این بیشتر از یک اختیار است این رسالت آدمه که خود واقعی اش باشه



:: بازدید از این مطلب : 959
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 8 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

همین چند دقیقه پیش یعنی ساعت ۳:۳۰ زنگ زدی که رسیدی، خیلی خوشحال شدم اما وقتی اون صدای خسته رو که هیچ شوقی در اون نبود شنیدم، بدجور حالم گرفته شد... یادته گفتم وقتی برگردی انقدر خسته ای که حتی حوصله حرف زدن هم نداری و تو همه ش میگفتی نه؟

خوب به هر حال حتما حسابی خسته ای... منم حق ندارم انتظاری ازت داشته باشم... خسته نباشی عزیز... و خوش اومدی...



:: بازدید از این مطلب : 815
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 7 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

امروز شهادت حضرت زینبه... خوشحالم که خبر دارم و میتونم حداقل یه چیزی به احترام نام بزرگ شون این تو بنویسم... امروز صبح درخت من هم حرکت کرد طرف کابل... خیلی خوشحالم... دلم میخواد هر چه زودتر ببینمش... خدایا اون و همه مسافرا رو به خودت میسپرم... مواظبش باش..



:: بازدید از این مطلب : 716
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 7 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

السلام اى رتبه والاى عشق

السلام اى زینب اى معناى عشق السلام اى رتبه والاى عشق

السلام اى اسوه صبر و ثبات السلام اى روشنى‎بخش حیات

السلام اى عزم و راى استوار السلام اى مرتضى را یادگار

السلام اى رهرو راه حسین السلام اى جان آگاه حسین

السلام اى زینب اى جان صبور السلام اى در همه غم‏ها شکور

اى بلند آوازه عزت‏مدار اى مهین بانوى ملک افتخار

اى که نام اقدست ‏باشد قرین با بهار گریه شورآفرین

هر کجا نام تو آید بر زبان اشک مى‏جوشد به استقبال آن

شهادت زینب کبری اسوه صبر و استقامت بر تمام دوستداران اهل بیت تسلیت باد



:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 7 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

امروز صبح وقتی داشتم آماده میشدم بیام دفتر، یه آهنگ تصویری از اصفهانی دیدم، به نام تنها ماندم، اول همینطوری داشتم گوش میکردم اما یه دفعه تصاویرش بدجور حالم و گرفت، راستش به یاد مادر افتادم، قبل از این همیشه با خودم فکر میکردم اگه این همه سال مادر تنها مونده و ازدواج نکرده اونم بخاطر ما، خوب سرنوشتش همین بوده و نبودن شریک زندگی در کنارش نباید اونقدر سخت باشه، اما حالا که خودم همسفر زندگیم و پیدا کردم، و یه مدت ازش دورم انقدر دلم گرفته که خدا میدونه، امروز صبح وقتی اون آهنگ و دیدم، به مادر فکر کردم که بعد این ۶سال چطور میتونه انقدر آروم و مهربون باشه؟ واقعا صبر مادر خیلی زیاده، با خودم فکر میکنم وقتی سنش بالا بره و دیگه کسی همدم و مونسش نباشه چی میشه؟

من و بقیه دخترا که به نوبت از خونه میریم دنبال سرنوشت مون و فقط می مونه محمد... داداشم... کاش اون بتونه یه تکیه گاه خوب واسه مادر باشه، کاش انقدر خوب و مهربون باشه که بتونه زحمتای این چند سال مادر و جبران کنه، همیشه همین دعا رو میکنم، که محمد بتونه محبت مادر و به خوبی جواب بده چون مادر واقعا تو این همه سال خیلی هوامونو داشته و از همه وجودش بخاطر ما مایه گذاشته، اون شبای سرد زمستون که من به حالت مرگ می افتادم چه زجری میکشید تا خودشو سرپا نگهداره، اون مدتی که من تو اون یکی شرکت کار میکردم و حالم بد بود وای که چقدر صبوری کرد و ازم نگهداری کرد، اون شبی که تا صبح تو امامزاده کنارم نشست تا شفای من و از ابوالفضل بگیره چقدر گریه کرد، آه خدای من یعنی اصلا امکان داره بچه ها بتونن محبت مادراشونو جبران کنن؟ فداکاری هاشونو جواب بدن؟ اون روز درخت بهم میگفت من اول مادرتو دوست دارم بعد خودتو... اون موقع حسودیم شد اما خوب میدونم که اون حرف درست و زده، اگه مادرا نبودن من و اون چطور همدیگه رو پیدا میکردیم و انقدر به هم علاقه پیدا میکردیم... ؟

از همینجا میگم مادر دعا میکنم همیشه زنده باشی که بی سایه مهرت نابودیم... دعا میکنم لبخندات و همیشه ببینیم تا زندگی کنیم و معنای زندگی رو بفهمیم... خدا سایه همه مادرا رو از سر بچه ها و خانواده ها کم نکنه، اگه بابا رفت عوضش مادر بود که هم برامون مادری کنه هم پدری... خیلی دوستت دارم مادر... کاش بتونم لیاقت فداکاری هاتو داشته باشم



:: بازدید از این مطلب : 867
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 6 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

سلام

عزیز... سه روز میشه ندیدمت... نمیخواستم دیگه آپ کنم اما انقدر دلم برات تنگ شده که نتونستم جلوی خودم و بگیرم... روز پنجشنبه خیلی حالم بد بود... وقتی ظهر شد و دیدم نمیای، بدون اینکه ناهار بخورم از دفتر زدم بیرون، وقتی خونه رسیدم انقدر حالم خراب شده بود که خوابیدم، با خودم فکر کردم حتما تا ساعتای ۲ خودتو پیشم میرسونی اما وقتی دیدم هیچ خبری نیست خیلی دلم گرفت... تو اون لحظات که درد همه وجودمو گرفته بود بهت نیاز زیادی داشتم، هوس کردم بهت زنگ بزنم، وقتی گوشی رو نگاه کردم دیدم یک تماس بی پاسخ داشتم از تو، بهت زنگ زدم و تو گفتی که نه تماس نگرفته بودی، دلم میخواست از گرفتگی صدام که صبح هم معلوم بود متوجه بدحالیم بشی اما نشدی، فقط چند دفعه پرسیدی که چرا صدات گرفته ست و من چون خیلی ازت ناراحت بودم سعی کردم چیزی بهت نگم... اما تو هم مثل همیشه سعی نکردی بفهمی واقعا چم شده، و تماس یه دفعه قطع شد، اشکای منم با قطع تماس جاری شد، اما دوباره زنگ زدی و گفتی که اگه میتونی با زهرا برو خرید، اما من انقدر حالم خراب بود که از جام نمیتونستم بلند شم... وقتی گفتم حالم خوب نیست و نمیتونم برم تو هم بی تفاوت تر از دفعه قبل گوشی رو قطع کردی، خیلی دلم شکست، هرکاری کردم آروم نشدم، یه دفعه نگران شدم که نکنه چیزی شده باز که من خبر ندارم، بخاطر همین دوباره خودم بهت میسکال دادم تا دوباره زنگ بزنی چون خودم کریدیت تموم کرده بودم، اما وقتی پرسیدم چی شده تو با صدای گرفته تری گفتی که اگه خونه هستی بمون من میام واسه خداحافظی، خیلی خوشحال شدم عزیز... اما از لحن صدات یه طوری برداشت کردم انگار هیچ شوقی نداری و فقط بخاطر بیقراری من هست که میخوای بیای، واسه همین با اینکه تو خونه تنها بودم گفتم نمیخواد بیای، اما تو اصرار کردی که میای، وقتی خداحافظی کردم قلبم بدجور میزد، خوشحال شده بودم، یه چند دقیقه بعد مادر و سایه بان از خرید برگشتن و من گفتم که قرار تو بیای واسه خداحافظی، رفتم یه لباس قشنگ پوشیدم و منتظرت نشستم، ولی حالم هر لحظه بدتر میشد، فقط به امید دیدن دوباره تو داشتم تحمل میکردم، تو اون اتاق دراز کشیدم و یه دفعه خوابم برد، وقتی بیدار شدم ساعت ۴ بود اما تو هنوز نیومده بودی، یه چندتا اس ام اس زدم اما جواب ندادی، زنگ زدم قطع کردی، دوباره زنگ زدم قطع کردی، خیلی ناراحت شدم، وقتی دو دقیقه بعدش خودت تماس گرفتی و گفتی که ۱۰ دقیقه بعد میخوای حرکت کنی باور کن بدجوری شوکه شدم، وقتی گفتم مگه قرار نبود بیای اینجا و تو گفتی مگه خودت نگفتی نیا؟ دیگه نتونستم بغض توی گلوم و نگهدارم، بدجور شکستم، همزمان با اشکای من آسمون هم داشت میبارید، نمیدونستم عصبانیت و ناراحتی مو چطور بهت نشون بدم، فقط گریه کردم و گریه، و آخر هم تو خداحافظی کردی... بدون اینکه بدونی من چه حالی داشتم، درسته بعدش با اس ام اس معذرت خواهی کردی اما تا همون ساعت۱ شب که منتظر خبر رسیدنت بودم، حال بدی داشتم، مریضی از یک طرف و درد ندیدن و بی تفاوتی تو یک طرف دیگه،

عکسهای عاشقانه

 به هر حال عزیز... با همه اینها نمیدونم چرا وقتی دوباره دیشب زنگ زدی، انقدر دلم برات تنگ شده بود که تمام اتفاقای دیروزش یادم رفته بود، خندیدم تا تو بخندی عزیز، و انقدر تو صدای نازنینت غرق شده بودم که زمان و فراموش کردم، قول دادی اگه تونستی ماه ۱۴ رو باهم تماشا کنیم، اما نمیدونم چرا فکر میکنم این سفرت خیلی طول میکشه، امروز شنبه ست، هوا گرم تر از همیشه و من دلتنگتر از همیشه،

امروز روز پدره، به بابا زنگ زدم و بهش تبریک گفتم این روزو، خیلی خوشحال شد، و به دایی هم زنگ زدم و بهش تبریک گفتم، تو که میدونی دیگه کسی رو ندارم بهش تبریک بگم، خیلی وقته همینطوره، امروز بدجور دلم گرفته، دلم بیشتر از همیشه براش تنگ شده، دلتنگی برای تو، و حالا هم دلتنگی برای نبودن پدر، کاش بودی عزیز تا کمی با حرفات آرومم میکردی... امیدوارم کارات زیاد طول نکشه و زود برگردی، آخه جات بدجور خالیه... مخصوصا امروز...! دوستت دارم... واسه م دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم!



:: بازدید از این مطلب : 800
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 5 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

  

پدر ای چراغ خونه، مرد دریا مرد بارون           با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون

هرچی دارم از تو دارم، تو بهار آرزوها            هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا.....



:: بازدید از این مطلب : 1187
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 5 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

سلام

پریشب عجب شبی بود...حتی نمیتونم توصیفش کنم عزیزم... شاید تو هم از توصیف اون شب عاجز باشی... چون میگفتی خیلی زود گذشت... و با همه شبها متفاوت بود... نمیدونم عشق تو قلب ما چقدر پاک و دست نخورده ست اما مطمئنم که عشقی به پاکی عشق ما کمتر تو این زمونه پیدا میشه... به خودم و به داشتن موجود باارزشی مثل تو میبالم... عزیزم... امروز عازم مزار شدی... دیروز وقتی از خونه مون رفتی و خداحافظی کردی دلم خیلی گرفت... نمیتونستم نبودنت و تحمل کنم... همیشه باهم بودن این درد و خیلی بیشتر میکنه... اما وقتی ظهر بهم زنگ زدی و گفتی که رفتنت به ۵شنبه موکول شده نمیدونی چقدر خوشحال شدم... انگار دوباره همه خنده ها مال من شده بود... گفتی بعدازظهر میای خونه مون و من با چه ذوقی منتظر دوباره دیدنت بودم... دیشب هم خونه مون موندی البته با زهرا خواهرت... خیلی دختر ناز و گلیه... خوب معلومه وقتی خودت برای من انقدر خوبی تمام متعلقات و علایقت هم برام همونقدر قشنگه...

دیشب توی حیاط که باهم نشستیم و ازم سوال کردی چرا انقدر تو فکری، سعی کردم ناراحتی و غم دوری رو که داشت قلبم و درهم میشکوند ازت پنهان کنم چون صبح که گریه میکردم همه ش میگفتی بخند چون دلم نمیخواد با چهره گریونت خداحافظی کنم، بخاطر همینم دیشب تا جایی که قدرت داشتم جلوی گریه هامو گرفتم... باهات خندیدم... و باهمدیگه به آسمون پرابر که میگفتی صافه نگاه کردیم... وقتی از جات بلند شدی شاید متوجه قطره های نم اشک تو چشمم نشدی... دلم میخواست تا چشمامو میبستم و دوباره باز میکردم سه شنبه شده بود و تو برگشته بودی... اما میدونستم خیلی بیشتر از اینها باید تحمل کنم... خودت قول دادی ۳شنبه برمیگردی و من امروز که حرکت میکنی تا روز ۳شنبه بدجور بیقرارم... شاید حتی نتونم دیگه وبلاگ و هم آپ کنم... چون هیچ شوق و ذوقی در من نمونده... دلم میخواست  امروز صبح برای آخرین بار قبل از سفرت بازم دنبالم میاومدی اما خوب میخواستی بری حموم و من نباید مزاحمت میشدم... کاش حداقل بعدازظهر که حرکت میکنی ظهر یه سر بیای دیدنم... اما نه... اونطوری خداحافظی سخت تر میشه... خوب مهربونم، امیدوارم بتونی با موفقیت کاراتو پیش ببری و من اینجا عاشقانه منتظر برگشتنتم... مواظب خودت باش و واسه من دعا کن که بتونم این چند روزو بدون تو تحمل کنم... طاقت من بدون تو خیلی کمه...!

عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

کارت پستال درخواستی   www.orchid.blogfa.com

 



:: بازدید از این مطلب : 846
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 3 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

 

زني از خانه بيرون آمد و سه پيرمرد را با چهره های زیبا جلوي در ديد.
به آنها گفت: « من شما را نمي شناسم ولي فکر مي کنم گرسنه باشيد، بفرمائيد داخل تا چيزي براي خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسيدند:« آيا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاري بيرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمي توانيم وارد شويم منتظر می مانیم.»
عصر وقتي شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را براي او تعريف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائيد داخل.»
زن بيرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمي شويم.»
زن با تعجب پرسيد: « چرا!؟» يکي از پيرمردها به ديگري اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پيرمرد ديگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقيت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنيد که کدام يک از ما وارد خانه شما شويم.»
زن پيش شوهرش برگشت و ماجرا را تعريف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنيم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولي همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقيت را دعوت نکنيم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را مي شنيد، پيشنهاد کرد:« بگذاريد عشق را دعوت کنيم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بيرون رفت و گفت:« کدام يک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقيت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسيد:« شما ديگر چرا مي آييد؟»
پيرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت يا موفقيت را دعوت مي کرديد، بقيه نمي آمدند ولي هرجا که
عشق است ثروت و موفقيت هم هست! »

آری… با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید



:: بازدید از این مطلب : 989
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 1 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : همراه همیشگی ات

 

http://www.aftabblog.com/uploads/s/sahere/74277.jpgیک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن، عشقشان را معنا می کنند.
 برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:
یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.

رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››

قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.



:: بازدید از این مطلب : 856

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 1 تير 1389 | نظرات ()